جستجو
-
۲تصویر
عریضه
نویسنده با اشاره به دست درازی زیر دستان مخاطب به محصولات زراعی مادرش، از او درخواست رسیدگی دارد.
-
۱تصویر
نامه وزارت خارجه درباره عریضه یک زن، ۱۳۳۴ ق
نامهای از وزارت خارجه به اداره محاکمات و درخواست رسیدگی به شکایت زنی که تبعه ایتالیا است
-
۱۰تصویر
مکاتبات مربوط به شکایت مریم خانم، ۱۳۳۲ تا ۱۳۳۳ ق
شامل نامه مریم خانم، دختر شاهزاده عباسقلی کرمانی، به وزارت مالیه و شکایت از پرداخت نشدن سه ساله مواجب دولتی خود، به مبلغ سالانه چهل و یک تومان و شش هزار از محل سمنان؛ دستور رسیدگی از وزارت مالیه؛ توضیح اداره وظایف مبنی بر ضبط شدن مریم خانم به اسم متوفی در دستورالعمل ۱۳۲۸ سمنان و درخواست تأیید هویت از اداره مالیه مازندران؛ ارائه فرمان و تثبیت هویت از طریق استشهادی به مهر چندی از علما و شاهزادگان ساری و امضای امین مالیه ساری؛ و دستور برقراری مستمری وی از سوی وثوق الدوله وزیر مالیه
-
۵تصویر
مکاتبات درباره شکایت مریم خانم، ۱۳۳۰ ق
درباره شکایت دختر کریم خان از ساخت و ساز غیر قانونی سیمون تاجر باشی عثمانی در زمینهای دختران کریم خان در عشرت آباد و شکایت سیمون، از طریق سفارت عثمانی، از استاد عبدالله معمار که با کمک نظمیه مانع دیوار کشی او در زمین عشرت آباد شده؛ شامل شکایت نامه و مکاتبات میان وزارت امورخارجه، اداره نظمیه، و سفارت عثمانی
-
۱۹تصویر
درباره حقوق مرضیه خانم، ۱۳۲۸ ق
عریضه مرضیه خانم، دختر مرحوم میرزا اسحق (و نواده میرزا اسمعیل)، به مجلس درباره قطع شصت تومان مواجبی که همه ساله از قرار فرمان ناصرالدین شاه از اداره محاسب قزوین دریافت میکرده و سختی زندگی پس از مرگ شوهر با سه فرزند صغیر؛ نامه مجلس به وزارت مالیه در این باره؛ نامه وزارت مالیه به مستوفی محاسب قزوین و دستور پرداخت حقوق برگشتی مرضیه خانم و میرزا یحیی برادر او؛ همچنین ادعای میرزا محمدخان و شهادت او که مرضیه خانم و میرزا یحیی وفات کردهاند و درخواست وزارت مالیه از مشیر اکرم برای تصدیق هویت و حیات مرضیه خانم و میرزا یحیی
-
۵تصویر
عریضههای خورشید خانم، ۱۳۲۵ ق
عریضههای خورشید خانم، دختر آقا رضا، از بارفروش به مخبرالسلطنه، وزیر عدلیه، در تهران، و شرح این که بعد از فوت پدر و مادرش، زمانی که سه سال داشته، عمویش، عباسقلی خان، او را به خاطر ارث پدریاش، که بیش از پنجاه هزار تومان از قبیل املاک و اموال و نقدینه بوده، نزد خود آورده و تا ده سال از او نگهداری کرده و بعد او را به عقد نوه پسری خود، پسر اعتماد دیوان، درآورده است. خورشید خانم که از ترس راضی به این ازدواج شده و چندین سال شب و روز گریه میکرده است. اعتماد دیوان از بابت ارث پدر خورشید خانم تا حال چیزی به او پرداخت نکرده است به این بهانه که او همسر پسرش است. خورشید خانم قصد دارد طلاق بگیرد و...